جدول جو
جدول جو

معنی کون گشادی - جستجوی لغت در جدول جو

کون گشادی
(گُ)
در تداول عامه، فراخ کونی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مدخل قبل شود، کنایه است از تنبلی. کاهلی. (فرهنگ فارسی معین). بیکارگی. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ)
در تداول عامه، کسی که سوراخ دبرش فراخ باشد، کنایه است از تنبل. کاهل. (فرهنگ فارسی معین). سخت کاهل در کارها. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آدم تنبل و سست و پی کار نرو. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
فصد کردن. رگ زدن. (آنندراج). رگ گشادن.
- خون گشادن از چشم، خوناب گریستن. خون گریستن
لغت نامه دهخدا